پسرو

واااااااااااااااای دقیقا یه ماه پیش مامانی بهمون گفت مامان و بابا و عمه رو دیگه کامل و واضح میگی خیلی خوشحال شدیم که پسرمون از تنبلی در اومده .البته تقصیر خودش نیستا!این مامان باباش اصلا حتی یه کلام هم با هاش حرف نمیزنن.اصلا حوصله ندارن.بنده خدا هر چی یاد گرفته خودش عقلشو انداخته بکار و کلی زور زده.وگرنه فک نکنید این هنر مامان باباشه

اول از همه ممنونم از پیامهای پر مهر و محبتتون.

دوم مرسی که به اینجا سر میزنید.

سوم خاله هایی که در خواست دوستی دادن.منم خیلی دوست دارم با وب نی نی هاتون در ارتباط باشم.لطفا ادرس وب نی نی های گلتون رو برام ایمیل کنید.اخه تعداد زیاد نمیتونم بهتون ایمیل کنم که ادرسو بدید.واسه همین از اینجا اعلام میکنم.دوس دارم با همه تون دوس شم.پس ادرس بهم بدید تا لینکتون کنم.

چهارم خاله هایی که عکس جدید خواستید.چشــــــــــــــــــــــــــم.به محض اینکه مامان نیکان عکسهاشو دستم برسونه اپ میکنم.

مرسی از همه تون

 

 

 

 

سلام به همه دوست جونا!

بعد کلی گله و شکایت که چرا وب نیکانو اپ نمیکنی.اومدم تا از نیکول براتون بگم.

وایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی نمیدونید چقدر خوردنی شده همه کس خاله.از شیرین کاریهاش براتون بگم.

اول از همه نمیدونم در مورد راه رفتنش گفتم یا نه در هر صورت بازم میگم.این پسر ما بدونه اینکه حتی یه بارم کسی تاتیش کنه خودش یکی دو هفته قبل از اولین سالگرد تولدش راه افتاد.قبلش چند قدمی راه میرفتو میوفتاد.ولی اخرش پسرو موفق شد بدونه هیچ همکاری راه بره

خوب از شیرین کاریهاش بگم.

نمیدونید چقد عاشقه یخ و ابه.کسی جرات نداره بره نزدیک یخچال بدو بدو میاد میگه ا.........ا............ا......و اشاره میکنه به یخدونه یخچال.  راستی ا ....... ا.........ا........یعنی اون چیزی رو که اشاره داره میخواد .

وقتی میخواد بگه تموم شد مثه ادم بزرگا دستاشو میماله بهمو بهت میفهمونه که تموم شد.

بهش میگیم نیکان مامانی چطوری میخوابونت ؟سرشو این طرفو اونطرف میکنه چند بار یعنی اینجوری.اخه الی میزارش رو پاشو تکونش میده.سرش هی میره و میاد.نیکان به همین حرکت اشاره داره.

خلاصه ما عاشقه همین کاراشیم.خیلی سخته تو نوشتن کاراشو توضیح بدم.فقط همین چند مورد که اسون بودو گفتم.اگه میخواین بازم ازش بدونید باید مراجعه کنید به ورژن اصلیش که رامهرمزه.خخخخخ

وای که چقد باجونشو دوس داره.همش خودشو براش لوس میکنه.البته واسه منم کلی عشوه میریزه ها.چون میدونه ما دوتا خیلی خاطره شو میخوایم.با دایی مازیار هم جوره و کلی با هم بازی میکنن.

دایی مازیار میگه تا حالا بچه به باهوشی نیکان ندیدم.همه چیز میفهمه فقط نمیتونه حرف بزنه.همه با این حرفش موافقن

با ماتل تون که اصلا جور نیست.چون ماتل تون همیشه تو اشپزخونه دوره کاراست.کمتر وقت داره باهاش بازی کنه.

دایی ارمینو دایی الیاسم گاهی وقتا باهاشون میپره.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

راستش مدتیه میخوام از شیرین کاری های پسرمون بنویسم.ولی وقت نمیکنم.

به هر حال ماهی رو هر وقت از اب بگیری تازه اس.اینا رو مینویسم که وقتی بزرگ شد بدونه چقدر شیرین بوده و ماها چقدر دوسش داریم.

نفس خاله از شش یا هفت ماهگی شروع کرد به چشمک زدن.تا بهش میگیم نیکان چشمک چشمک سریع کلی چشمک میزنه.مخصوصا اگه بدونه طرف مقابل کلی ذوق میکنه.اون موقع اس که دیگه ادمو ول نمیکنه و پشت سر هم چشمک میزنه.

از همون موقع بود که رقصیدن و دست زدن  رو هم یاد گرفته.تا صدای اهنگ میاد هر چند خیلی ضعیف باز هم میشینه و کلی دست میزنه و بعدشم دستاشو میاره بالا و میچرخونه.هر وقت کنترل تی وی دستشه میگیره روبروی تی وی و سعی میکنه کانال رو عوض کنه.بعد که دید نمیتونه  کانال رو عوض کنه با صداهاش بهت میفهمونه که واسم اهنگ بزار.

قربونش برم الهی.دیدید چقدر با حال و با نمک شده پسرمون.

اهان راستی از همه مهمتر از هشت ماهگی یاد گرفته باهامون دالی بازی میکنه.ولی چون عمه هاش میگن هتی اونم یاد گرفته میگه هتی(نمیدونم املاش درسته یا نه).خلاصه ما هم به زبونه اونا میگیم هتیییییییی.مگه اینکه یه تیکه پارچه دستش نیوفته.سریع میگیره جلو صورتشو دالی بازی میکنه.

یه شیرین کاری جدید هم اینه که گاهی وقتا زبونشو تا اخر میاره بیرون وقتی میگی ا نیکان زشته بدتر میکنه و کلی بهت میخنده.

دیگــــــــــــــــــــــــــــــــه چیکار میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اهان بای بای رو هم یاد گرفته.تا یکی از خونه میخواد بره بیرون باهاش کلی بای بای میکنه.

 

 

 

 

 

 

هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

عسگه گسنگه خاله اولین دندونشو در اورده.

همین الان مامانی زنگ زد و گفتش پسرو دندون داره.......ای جونـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم

کلی ذوق کردم.ولی نه من و نه مامانی بلد نیستیم دندونی درست کنیم.باید صبر کنیم تا ماتل تون از مسافرت برگرده.

پس ییادت باشه اولین دندونه مبارک هفت ماه و 14 روزه گی رویت گردید.

الهی خاله قربونه اون دندونت بشه.....

در اولین فرصت عکس دندونتو میزارم.

 

 

 

از همه خاله جونام ممنونم بابت این همه محبت.

بی صبرانه منتظر کوشولوهای خودتون هستم تا کلی با هم بازی کنیم.

راستی  دلیل اینکه  این عکسو برای وبلاگت انتخاب کردم اینه که دایی مازیار عاشق این عکست شده و

هر روز بهم میگم برام چاپش کن.منم همش پشت گوش میندازم.

امروز دقیقا دو هفته اس که این مامان بد جنست تو رو نیاورده پیش ما!!!!!!!!!!

ماتل تون و با تون دلشون برات یه ذره شده من که دیگه نگو.همش تو خونه راه میرم و باهات صحبت

میکنم.اونم با یه زبون من در اوردی.که دایی مازیار عاشق این زبونمه.هههههههههه

این بلاگ در روز پنجشنبه 11 خرداد 1391 ایجاد شد.

می توانید نوشته و عکس و فیلم های مربوط به کودک خود را در این بلاگ منتشر نمائید

اگر نیاز به راهنمائی دارید روی لینک های زیر کلیک کنید:

• راهنمای انتشار مطلب در وبلاگ
• راهنمای کم کردن حجم و اندازه عکس
• چگونه از کودک خود فیلم بگیریم و در سایت منتشر کنیم؟
• مرکز دانلود نرم افزارهای مورد نیاز